معنی منشی خصوصی هیتلر

حل جدول

منشی خصوصی هیتلر

مارتین بورمان

اوا براون

واژه پیشنهادی

منشی خصوصی هیتلر

مارتین بورمان

فرهنگ عمید

خصوصی

[مقابلِ عمومی] مربوط به فرد یا افرادی معیّن: کلاس خصوصی،
شخصی: زندگی خصوصی،
[مقابلِ دولتی] غیردولتی: بیمارستان خصوصی،

لغت نامه دهخدا

منشی

منشی. [م ُ] (ع ص) آغازکننده. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || ایجادکننده. بوجودآورنده. ابداع کننده: اگر چه منشی و مبدع آن را به فضل تقدم بل به تقدم فضل رجحانی شایع است... (مرزبان نامه چ قزوینی ص 296). در این معانی به چشم حقد و حسد که مظهر مبدی معایب است و منشی مساوی و مثالب... ننگرد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 8). رجوع به منشی ٔ شود. || از خود چیزی گوینده. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بیتی یا قطعه ای که در بعضی از آن داعی منشد است و بعضی را منشی، آورده شد. (جوامع الحکایات). || کتاب خواننده. (مهذب الاسماء). || نویسنده و از خود چیزی نویسنده و دبیرو کاتب و محرر و مصنف و مؤلف و ترکیب کننده ٔ کلام منثور و استاد سخن و انشاکننده. (ناظم الاطباء). نویسنده. دبیر. مترسل. (یادداشت مرحوم دهخدا):
ذهن پاک تو ناطق وحی است
نوک کلک تو منشی ظفر است.
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 64).
اول دبیری که آن نوشت عبدالجبار مهدی بود منشی دیوان خاص. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 175).
ای منشی نامه ٔ عنایت
بر فتح و ظفر ترا ولایت.
نظامی.
تیر کو ناظر دیوان قضا و قدر است
از مقیمان در منشی دیوان تو باد.
عبید زاکانی.
مدح تو خواهم نه همچون شاعران و منشیان
دارد از آوای زاغان طوطی طبعم ابا
چیست شغل شاعران تنسیق اوصاف و نعوت
چیست دأب منشیان تلفیق القاب و کنا.
جامی.
مبانیش چو مقالات منشیان شایع
معانیش چو خیالات شاعران نادر.
جامی.
- منشی چرخ، منشی فلک:
منشی چرخ اگر شنود نام عذب او
رنج دلش به ناله و افغان درآورد.
ابن یمین.
منشی چرخ با همه دانش ز طبع تو
دایم در استفادت شعر و ترسل است.
ابن یمین.
رجوع به ترکیب منشی فلک شود.
- منشی حضرت، کاتب و نویسنده ٔ حضور بزرگی: شیخ جلیل ابوالقاسم در ایام امارت سلطان به خراسان منشی حضرت بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 362). رسالات بهاءالدین بغدادی منشی حضرت خوارزم که به رسالات بهائی معروف است. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 4).
- منشی سپهر، منشی فلک:
فروشود به زمین منشی سپهر ز رشک
چو بر سپهر فرازد لوای انشی را.
ابن یمین.
رجوع به ترکیب منشی فلک شود.
- منشی فلک، کنایه از عطارد است و او را دبیر فلک نیز می گویند. (برهان) (از آنندراج). کنایه از عطارد است. (انجمن آرا). عطارد. (ناظم الاطباء). منشی چرخ. منشی سپهر. منشی گردون:
منشی فلک با فنون انشا
پیش قلمت هِر ز بِر نداند.
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 611).
منشی ملک فلک در هرچه منشوری نوشت
کلکش اندر عهده ٔ توقیع آن منشور باد.
انوری (ایضاً ص 101).
منشی فلک اجری ارزاق نداند
تا نشنود از کلک تو پروانه ٔ انفاذ.
جمال الدین عبدالرزاق (دیوان ص 408).
گر کند منشی فلک جوری
جز به ابن یمین نباشد خاص.
ابن یمین.
رجوع به ترکیبهای قبل و بعد شود.
- منشی گردون، منشی فلک:
منشی گردون قلم الا به مدح او نراند
زهره ٔ زهرا به یاد بزم او مزمر گرفت.
ابن یمین.
تا به گیتی منشی گردون از ارباب سخن
هر یکی را منصبی درخور معین می کند
منصبی بادت که مدحت را عطارد تا ابد
بر بیاض مهر و مه دائم مدون می کند.
ابن یمین.
بنده به فرمان تو گفت مدیحی چنانک
منشی گردون ازآن فایده بیمر گرفت.
ابن یمین.
رجوع به ترکیب منشی فلک شود.

منشی ٔ. [م ُ ش ِءْ] (ع ص) نوآفریننده. (مهذب الاسماء). مبدع. (یادداشت مرحوم دهخدا). خلق کننده. ایجادکننده:
واهب العقل و ملهم الالباب
منشی ءالنفس و مبدع الاسباب.
سنائی (حدیقه چ مدرس رضوی ص 61).
منشی ٔ فکرتم چو از دو طرف
گشت معنی ستان و لفظسپار...
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 186).
چه نفس به استقلال بی مشارکت روح منشی ٔ آن خواطر بود و صدق از صفات نفس دور. (مصباح الهدایه چ همایی ص 176). رجوع به انشاء و رجوع به مُنشی (معنی دوم) شود.

منشی. [م َ ن ِ] (ص نسبی) به معنی طبعی باشد. (برهان). طبعی و ذاتی. (آنندراج). ذاتی و جبلی و طبیعی. (ناظم الاطباء). رجوع به منش شود.

منشی ٔ. [م ُ ش ِءْ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت مرحوم دهخدا).


خصوصی

خصوصی. [خ ُ] (اِخ) ابراهیم سعد الخصوصی. رجوع به ابراهیم سعدالخصوصی شود.

خصوصی. [خ ُ] (ص نسبی) مقابل عمومی. (یادداشت بخط مؤلف).
- اطاق خصوصی، اطاقی که مخصوص فردی باشد و دیگری را بدان حقی نباشد.
- جلسه ٔ خصوصی، اصطلاحی است و درباره ٔ جلساتی گفته می شود که غیر از اعضای تشکیل دهنده ٔ آن کسی دیگر در آن حضور ندارد. مقابل جلسه ٔ عمومی.
- کلاس خصوصی، درسی که معلمان بطور خاص بشاگردان دهند و در آن شاگردان دیگر شرکت ندارند. مقابل درس عمومی.


هیتلر

هیتلر. [ل ِ] (اِخ) آدولف. صدراعظم و دیکتاتور آلمان در جنگ دوم جهانی. در سال 1889 م. در اتریش متولد شد. چند سال به نقشه کشی ساختمان مشغول بود. در سال 1912 به مونیخ رفت. در جنگ اول جهانی شرکت داشت و ترفیع درجه پیدا کرد. در سال 1921 م. به حزب نازی پیوست. این حزب به رهبری او در آلمان نفوذ و قدرت به هم رسانید. در 1933 هندنبورگ رئیس جمهوری آلمان او را به سمت صدراعظم تعیین کرد. پس از فوت هندنبورگ دیکتاتور آلمان شد و مدت 12 سال با نهایت قدرت فرمانروایی کرد و ارتش نیرومندی برای جنگ آماده ساخت. در 1938 به دنبال خروج آلمان از جامعه ٔ ملل پیمان اتحاد میان آلمان، ایتالیا و ژاپن منعقد گردید که به پیمان محور معروف شد. در 1939 هیتلر قراردادی با روسیه منعقد ساخت و به موجب آن لهستان میان آلمان وروسیه تقسیم شد. در همان سال نیروهای آلمان به فرمان هیتلر به لهستان حمله کردند و در اثر آن جنگ میان دول محور (آلمان و ایتالیا و ژاپن) و متفقین (لهستان، فرانسه و انگلیس) درگرفت. نیروهای آلمان کشورهای لهستان و دانمارک و نروژ و فرانسه و هلند و بلژیک را اشغال کردند و در سال 1941 به روسیه حمله بردند و تامسکو پیش رفتند و در اثر کمکهای انگلیس و فرانسه و آمریکا و پایداری سربازان شوروی نیروهای آلمان شکست خوردند و از مناطقی که اشغال کرده بودند عقب نشینی کردند و سرانجام پیروزی نصیب متفقین گردید و آلمان در 1945 بدون قید و شرط تسلیم شد و هیتلر در آخرین ساعت جنگ خودکشی کرد اما جسدش پیدا نشد. (فرهنگ عمید).

فرهنگ فارسی هوشیار

خصوصی

‎ یگانه یکرنگ، نهانی درونی، ویژه از آن (صفت) شخصی داخل: ((زندگی خصوصی اشخاص را در نظر میگیرد))، صمیمی: ((با او خصوصی است)) یا نامه (مراسله) خصوصی. نامه ای که فقط بدست مخاطب باید برسد و محرمانه است.


منشی

‎ آغاز گر بیناد گذار، دپیر دیپیر دبیر پناغ (اسم) خلق کننده ایجاد کننده، نویسنده دبیر، خواننده و آورنده شعر از خویشتنمقابل منشد: } بیتی یا قطعه ای - که در بعضی از آن داعی منشد است و بعضی را منشی آورده شد. { (جوامع الحکایات 27: 1) یا منشی فلک. عطارد.

فرهنگ فارسی آزاد

هیتلر

هیتلر (1945- 1889)، AdoLF Hitler پیشوای آلمان از 1933 تا 1945 بود که حزب نازی را به وجود آورد و با حمله به لهستان عامل شروع جنگ جهانی دوم شد و طی مدت جنگ قریب شش میلیون یهودی مقیم اروپا را قتل عام نمود و خود در پایان جنگ و شکستِ آلمان در اپریل 1945 خودکشی نمود

عربی به فارسی

منشی

مبتکر , موسس , بنیانگذار

معادل ابجد

منشی خصوصی هیتلر

1841

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری